دینادینا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 4 روز سن داره

شازده خانوم کوچولو...

دینا خانوم شیطون خونه مامانی

  (عزیزم جنابعالی الان تو بغلمی و فقط میتونم عکس  بذارم) همیشه به این کابینت گیر میدی و خالیش می کنی اکثرا یا زیر این میزی یا بالاش اینجا هم سینی چایی رو انداختی  و رفتی توش این هم آینه قدی اتاق وسطیه که شما اسیییرشی اینجا هم آماده شدی که با بابات بری تو حیاط و بازی کنی و آفتاب بگیری به یه سنگه گیر داده بودی برش داشتی و از پله ها بالا بردیش وسط راه بیخیال سنگه شدی و دوباره برگشتی تو حیاط یه سنگ دیگهههههه مورچه بازی مامانی داشته پاهاشو ماساژ میداده ...شما هم هوس ماساژکردی جدید...
19 فروردين 1393

خواب های نوروزی

سلام عشقم تو تعطیلات نوروزی به خاطر مهمونی رفتن های زیادمون شما همه اش هلاااااااااااک بودی و نظم ساعات خوابت هم که خیییلی بهش مقید بودییییییییییییییییییی و اگه یک کم ازش می گذشت قاط میزدیییییییییییییییییییییییی به هم خورد و اکثا موقع برگشت از مهمونیهاااااااااااااا تو ماشین میخوابیدی ویا اینکه به محض رسیدن به خونه با کمترین تلااشی لالا میکردی ومن هم سعی کردم تو تعطیلات توی سرو صدا یعنی باتلویزیزون روشن خوابت کنم که  اکثرا موقع تماشای تلویزیون شیر میخوردی و لالاااااااااااااااا  این هم عکسهای دختر شیطون و هلاااااکم اولش عکست رو با عشقت میذارم که اکثر اوقات باید بهش بچسبی تا خواب هم بهت بچسبه این ه...
17 فروردين 1393

برادر تعادل

سلام عشق عاشق تعادل مامان نمیدونم چرااااااااااااااا همه اش دوست داری چیزها رو به صورت منظمی بچینی و... خودت ببین... اینجا مهر رو از پهلو ایستاده گذاشتی رو میز ... هر جا هم میرفتیم مهمونی میوه ها رو جداسازی می کردی مثلا پرتقالها رو یک طرف...کیویها رو طرف دیگه...سیبها رو یک سمت ... والبته خیارها رو دیگه نمیتونستی ازشون بگذری و بدون جدا سازی گازشون میزدی این هم اولین سفره ای که بدون کمک ما چیدی...فداااااااات شم دونه دونه بشقابها رو از تو آشپزخونه ازم گرفتی و با فاصله گذاشتی رو سفره...بعد هم قاشق چنگالها رو تقسیم کردی بینشون... فدای نظمت بشم که به خود خود خودم کشیدیییییییی این هم اثر هنری دخترم عکسها...
17 فروردين 1393

مهمونی خونه مااااا

سلام عشقم امسال اولین مهمون نوروزیمون پانیذ کوچولو بود که روز دوشنبه 4 فروردین نهار خونمون بودن البته به همراه همه خانواده بابامجتبی و البته خانواده شوهر عمه مائده که من چون بعد مدتها بود که یه مهمونی بزرگ میدادم کللللللللللللللی تدارک دیدم از چند جووور پیش غذا و دسر و غذای اصلی گرفته تا چند مدل شیرینی و میوه و ....... وااااااای اگه بدونی چه حاااااالی داد (البته با وجود شمای وروجک خیلی سخت بودها ولی خوب خانواده بابای خوب و مهربونت بودن دیگه...بابایی یک ساااااال کار می کنه و زحمت  میکشه اونم به خاااطر ماااااا...طوری نمیشه که ما هم به خاطرش چند روزی خسته شیم مگه نههههههههه از مهمونی امروز متاسفانه هیچ عکسی ندارم ...ج...
17 فروردين 1393

حال و روز نوروووز

سلام دینای مامان اومدم تا با چند روز تاخیر برات از حال و روز نوروزیت بگم لحظه تحویل سال رو که مثل پار سال خونه خودمون بودیم و شما با قدوم مبارکت سال و برامون تحویل کردی...    این هم عکس سفره هفت سین مختصر و مفید امسال که از ترس فضولی  شما در ارتفاعات قرار داره و این هم دینا خانوم و هفت سییییین   این هم شما بعد از تحویل سال و بوسه بر قرآن که البته بعد از بوسیدن قرآن در خواست خواندن دادی جیگرتو که گل سر سفرمونییییییی دینا:(با اشاره به ماهی) این سیههههه؟؟؟؟؟؟ دینا و بابایی(البته چشمش به ماهیه)   دینا و مامانی دینا پیشی در پی فیشی ...
12 فروردين 1393

دینا انگلیش

جامانده از سال92 عشققققققققققق های کلاس مامان سلااااااااااام از اواخر 14 ماهگیت دارم سعیییی می کنم چیزها رو به انگلیسی یادت بدم بالاخره باید با نی نی هاییکه مامان مترجم ندارن یه فرقهایی بکنی دیگه.... خلااصه از ماهی بگیر تاااااااا موز رو انگلیش میگم و شما هم از همه بیشتر از موز خوشت اومده و تاا بهت میگم موز چی میشه عشق باهوشم میگی : ناناااااااااااا و این بنانای ما یا همون نا نای شما شده اولین کلمه انگلیسیت عشششششقم که البته با یه لبخند مختص خودت اداش می کنی من فداااااااااای انگلیش خودمممممممممم ماچچچچچچچچچچچچچچچچچ باییییییییییی ...
7 فروردين 1393

تولد عید شمااا مبااااااااااااااااارک

سلاااااااااااام عشششششششق قشنگ مامان عیدت مبارک گل خوووووووووووونه صد سااااااااااال بیاد برات به از این سااااااااااالهااااااااااا نوروزت خجسسسسسته عششششششششقم فدات شم که امسال دومین عیدمونو با حضور سبزت جشن گرفتییییییییم مامان فدای قد و بالات شه که کللی از پارسال بزرگتر شدییییییی مامان به قربونت که واسه خودت خااااااااااانومی شدیییییی فداات شم که با قدوم مبارکت امسال رو هم مثثثثل پار سال برامون تحویل کردییییییییی پارسال یه نی نی کوچمولو بودی و تو کالسکه گذاشتیمت و با هفت سین کوچولوت بعد سال تحویل از در خونه تو اومدی و امسال خانوم خانوما بودی راااااااه میری ........ عسل مامان ...آرزوی برآورده شده مامان...عااااا...
4 فروردين 1393